موعظه: از پسش بر نمی آیی
شما نمی توانید به عقب برگردید این روزها برای افراد نادرست سخت است که از شر چیزها خلاص شوند. برادر شوهرم در یک شرکت امنیتی کار می کرد و کارش این بود که کارمندانی را که دزدی می کردند دستگیر کند. آنها دوربینهای مخفی را در جایی قرار میدهند که فکر میکنند یک کارمند ممکن است دزدی کند و آنها را در حال دستگیری میکنند. آیا تا به حال از چیزی فرار کرده اید؟ شاید وقتی بچه بودید کلوچه می گرفتید و مادرتان نمی دانست. شاید در بزرگسالی خیلی سریع رانندگی میکنید و شما را تعقیب نمیکنید. شاید شما در حال غیبت کردن در مورد کسی هستید و از شما خواسته نمی شود. اگر به خدا ایمان داشته باشیم، حتی اگر به نظر می رسد که از شر این چیزها خلاص شده ایم، در واقع نداریم. اعداد 32:23 می گوید: "...می توانید مطمئن باشید که گناهان شما را فرا خواهد گرفت." اگر این درست است، پس باید از گناه و حضور آن در زندگی خود آگاه باشیم. I. خداوند گناه را چگونه می بیند؟ تبلیغات دلیل اصلی فرار نکردن ما از گناه این است که خدا مقدس است، خدا همه چیز را می داند و از گناه متنفر است. لوقا 8: 17 به ما یادآوری می کند: "زیرا هیچ چیز پنهانی نیست که آشکار نشود و هیچ چیز پنهانی نیست که شناخته نشود و آشکار شود" تا ما مرتکب گناه نباشیم. خدا نه تنها می بیند، بلکه چون مقدس است و از گناه متنفر است، با آن برخورد خواهد کرد. اشعیا 6 در مورد قدوسیت خدا می گوید. هنگامی که اشعیا خدا را دید و دانست که او کیست، از تضاد بین قدوسیت و نامقدس خدا کاملاً متلاشی شد. امثال 15:9 به ما یادآوری می کند که "خداوند از راه شریران متنفر است..." اما این که خدا از گناه متنفر است به چه معناست؟ آیا فقط وقتی ما قوانین را زیر پا می گذاریم خدا دوست ندارد یا باید عمیق تر از آن نگاه کنیم؟ البته خدا از آن متنفر است که ما قوانین او را زیر پا بگذاریم. یعقوب 2: 10، 11 می گوید: "زیرا هر که تمام شریعت را نگاه دارد، اما در یکی لغزش کند، در زیر پا گذاشتن همه آنها گناهکار است." اما وقتی در رومیان 14:23 می خوانیم، "... هر چیزی که از ایمان سرچشمه نمی گیرد، گناه است" و وقتی در یعقوب 4: 17 می خوانیم، "هر که می داند چه باید بکند، اما انجام نمی دهد، گناه می کند... ما متوجه میشویم که چیزی بیشتر از شکستن فهرستی از قوانین وجود دارد. من معتقدم اگر گناه را فقط شکستن فهرستی از قوانین بدانیم، هنوز خدا را نمیشناسیم و نمیدانیم گناه چیست. ما گناه را فقط شکستن فهرستی از قوانین میدانیم، هنوز نفهمیدهایم که خدا کسی نیست که وقتی شکست میخوریم، کلیپبورد و مداد داشته باشد که علامتش را بگذارد. در امثال 6: 16-19 می بینیم که خدا چگونه با گناه رفتار می کند، "شش چیز است که خدا از آنها متنفر است، هفت چیز برای او مکروه است: چشمان متکبر، زبان دروغگو، دست هایی که خون بیگناه می ریزند. ، قلبی که نقشه های شیطانی می اندیشد، پایی که به بدی می پردازد، در میان برادران شاهد کاذب و تهمت زننده است.» در اینجا می بینیم که گناه یک شر باطنی است که از دل ما شروع می شود. در واقع متی 15: 19 این بسیار واضح است که می گوید: «از دل بیرون می آید افکار بد، قتل، زنا، زنا، دزدی، شهادت دروغ، تهمت.» از دل و اعمال بد شروع می شود. مرتکب گناه شویم و بگوییم «جدی نیست؟» برای ما بسیار وسوسهانگیز است که گناه را خطرناک ندانیم، اما اگر خدا مقدس است و گناه در قلب ما عیب است، نمیتوانیم آن را نادیده بگیریم. به دلیل آنچه انجام می دهیم و چه اتفاقی خواهد افتاد جدی است. من، پس باید آن را جدی گرفت. اولین داستان در کتاب مقدس که توضیح می دهد گناه از کجا شروع می شود نشان می دهد که ریشه گناه نافرمانی از خداست. در میوه درخت معرفت خیر و شر. آنها هم این کار را برگزیدند و در مخالفت این کار را کردند. همین که این کار را می کنند، معلوم است که نه تنها قوانین را زیر پا می گذارند، بلکه در مقابل خدا نیز قیام می کنند. این انحراف در خروج 34:7 به عنوان "... گناه، عصیان و گناه" توصیف شده است، بنابراین بیشتر نشان می دهد که عمل بر خلاف قلب و اراده خدا که عهد با او را نقض می کند. در یوحنا 16:9، ما در مورد کار روح القدس می خوانیم که جهان را داوری خواهد کرد، "در مورد گناه، زیرا مردم به من ایمان ندارند..." می بینیم که در این آیه ارتباطی بین گناه و بی ایمانی
|